جدول جو
جدول جو

معنی پی بشک - جستجوی لغت در جدول جو

پی بشک
(پَ بِ)
دهی از دهستان گابریک بخش جاسک شهرستان بندرعباس. واقعدر هزارگزی شمال خاوری جاسک و 2 هزارگزی جنوب راه مالرو چاه بهار بجاسک. جلگه، گرمسیر دارای 275 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجا خرما. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی باک
تصویر بی باک
بی ترس، بی پروا، دلیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیل خشک
تصویر پیل خشک
در علم الکتریک پیلی به شکل استوانه ای از روی با میله ای از زغال در وسط استوانه و خمیری از دانه های زغال و بی اکسید منگنز اشباع شده با محلول نشادر
فرهنگ فارسی عمید
(بُ / با)
جرج. بشردوست آمریکائی، متولد در دانور. وی ببسط و توسعۀ تعلیمات در میان طبقات کارگر کمک بسیار کرده است (1795- 1869 میلادی)
لغت نامه دهخدا
بی ترس و بیم، دلاور متهور بی ترس باشد، (از آنندراج) (انجمن آرا)، بی ترس و بیم باشد، چه باک بمعنی ترس و بیم هم آمده است و کنایه از شجاع و دلاور و صاحب تهور باشد، (برهان) (ناظم الاطباء) :
بگو آن دو بی شرم بی باک را
دو بیدادگر مهر ناپاک را،
فردوسی،
بمرز اندر آمدچو گرگ سترگ
همی کشت بی باک خرد و بزرگ،
فردوسی،
دلش تنگ تر گشت و بی باک شد
گشاده زبان پیش ضحاک شد،
فردوسی،
بی باک و بدخویی که ندانی بگاه خشم
نه نوح را ز سام و نه مر سام را ز حام،
ناصرخسرو،
وربدست جاهل بی باک باشد یک زمان
دفتر بیهودگی و سبحۀ علیا شود،
ناصرخسرو،
زین اشتر بی باک و مهارش بحذر باش
زیرا که شتر مست و بر او مار مهار است،
ناصرخسرو،
اندر حال خشم رگهای گردن پر شود و روی سرخ گردد و چشمها برخیزد و مردم بانیروتر و بی باک تر شود، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، امیرالمؤمنین علی رضی اﷲ عنه گفته است دلاورترین اسبان کمیت است و بی باک تر سیاه، (نوروزنامه)،
ای اسب هجر انگیخته نوشم بزهر آمیخته
روزم بشب بگریخته زآن غمزۀبی باک تو،
خاقانی،
در این بودم که آن ظالم بی باک چون زبانیه از در درآمد، (سندبادنامه)، بقال را شاگردی بود بغایت ناجوانمرد و بی باک، (سندبادنامه)،
گر وظیفه بایدت ره پاک کن
هین بیا و دفع این بی باک کن،
مولوی،
کو دشمن شوخ چشم بی باک
تا عیب مرا بمن نماید،
سعدی
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
دارای پی. پی دار. دارای عصب. عصب اللحم، پی ناک شد گوشت. (منتهی الارب). گوشتی پی ناک، دارای عصب
لغت نامه دهخدا
دارای عصب و پی دارای پی دارای عصب پی دار: -7 عصب اللحم پی ناک گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رشک
تصویر بی رشک
کسی که حسود نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
بی ترس و بیم، بی پروا
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پی و بنیاد دیوار بندد بنایی که دربستن پیهای در رفته مهارت دارد، زنجیر و پای بند ستوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
بی ترس، دلاور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
جسور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پی برد
تصویر پی برد
اکتشاف، کشف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
لا يعرف الخوف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
Foolhardy, Intrepid, Unafraid, Undaunted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
téméraire, intrépide
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
무모한 , 대담한 , 두려워하지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
بے وقوفی سے بہادر , بے باک , بے خوف , بے خوف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
gözü kara, cesur, korkusuz, yılmaz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
mjinga wa ushupavu, jasiri
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
অবিবেচক , নির্ভীক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
פזיז , נועז , חסר פחד , אמיץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
向こう見ずな , 大胆な , 恐れを知らない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
roekeloos, onverschrokken, onbevreesd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
दुस्साहसी , निडर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
ceroboh, pemberani, tak takut, tanpa takut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
บุ่มบ่าม , กล้าหาญ , ไร้ความกลัว , ไม่กลัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
temerario, intrépido, audaz
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
imprudente, intrépido, destemido, audaz
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
鲁莽的 , 大胆的 , 无畏的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
brawurowy, nieustraszony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
необачний , безстрашний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
tollkühn, unerschrocken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
безрассудный , неустрашимый , бесстрашный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی باک
تصویر بی باک
temerario, intrepido, audace
دیکشنری فارسی به ایتالیایی